• تاریخ انتشار : پنج‌شنبه 9 می 2024 - 10:16
  • کد خبر : 2225
  • چاپ خبر
یادداشت

گوشه ای از خاطرات ماندگار شهید دادخدا احمدیوسفی

به گزارش پایگاه خبری سفیرجنوب، شهید دادخدا احمدیوسفی ساکن عنبراباد جوانی رشید و خوش قامت،خوش لباس با آمادگی جسمانی قابل تحسین که گلچینی از صفات خوب را خدا در ذات و سرشت او یکجا نهاده بود، اواهل نماز اول وقت‌، مربی توانمند آموزش‌های امادگی دفاعی، مربی قرآن، هنرمند برجسته، ماموری جدی در انجام تدارکات وحضور

به گزارش پایگاه خبری سفیرجنوب، شهید دادخدا احمدیوسفی ساکن عنبراباد جوانی رشید و خوش قامت،خوش لباس با آمادگی جسمانی قابل تحسین که گلچینی از صفات خوب را خدا در ذات و سرشت او یکجا نهاده بود، اواهل نماز اول وقت‌، مربی توانمند آموزش‌های امادگی دفاعی، مربی قرآن، هنرمند برجسته، ماموری جدی در انجام تدارکات وحضور در عملیات‌های سخت را در طول عمر پر برکت خود داشت.

راوی می‌گوید هر وقت به تقسیم غذا می‌رسیدیم دادخدا درانتهای صف بود هر وقت لباس یا وسایلی دیگرتقسیم می‌کردند دادخدا درانتهای صف بود هر وقت حقوق پرداخت می‌کردند دادخدا اصلا پیدا نبود، صبر میکرد بعدا مراجعه می‌کرد حقوق را می‌گرفت و به حساب جبهه برمی‌گرداند.

دادخدا یک مرد بی ادعا بود که با غرور و خودبینی بیگانه بود و در جبهه کمک حال همه بود. برسر مسائل بیت المال با کسی شوخی نداشت حتی در تقسیم غذا بیشتر از حد معمول نیاز خود غذا نمی‌گرفت. آن هم صبر می‌کرد جز آخرین نفرها باشد.

راوی می‌گوید یکبار با تویوتا اف۲ خرما بارزده بودیم به جبهه، حتی به خودش اجازه نداد تا رسیدن به جبهه یک عدد خرما بخورد و به همراهیان می‌گوید این خرما مال رزمندگان است و فقط در جبهه می‌توانید این خرما را بخورید چون بچه‌ها در جبهه مدتیست خرما نخورده‌اند.

یکی از راویان می‌گوید یک روز دادخدا احمدیوسفی آمد دنبال ما که همراه ایشان جهت اموزش استفاده از سلاح ام ۱ و کلاشینکف و ژ۳ به مردهک برویم اما دقایقی بعد باران وتگرگ شدیدی شروع به باریدن نمود همه ماخوشحال که برنامه کنسل و امروز تعطیلی نصیبمان خواهد شد اما یکدفعه دادخدا پرید از جلوی ماشین تویوتای اف۲ یک پتو برداشت به اقای منصور رییسی گفت بیا پایین برو پشت فرمان به بقیه گفت بپرید بالاخودش هم آمد بالادرحالی جلوی ماشین خالی بود، بعد پتو را صاف کرد انداخت روی سر همه ما گفت حالا با دست لبه های پتو را نگه بدارید بعد زد به شیشه و با اشاره به راننده گفت منصور حرکت کن در همان وضعیت رفتیم مردهک بعد در بین راه می‌گفت یک عده را در مردهک معطل کردیم قول دادیم بعد بخواهیم نرویم کار درستی نیست.( این است وظیفه شناسی شهید دادخدااحمدیوسفی)

راوی دیگری می‌گوید دادخدا عجیب بر روی مسائل فرهنگی حساس بود و اگر به شهادت نرسیده بود قطعا معجزه کارهای فرهنگی در کل استان بود.

راوی بیان می‌کند افتخار شاگردی دادخدا را‌ داشتم و بنده تربیت شده دست سردار شهید دادخدا احمد یوسفی هستم و طریقه قرائت صحیح قران وکار با انواع اسلحه را هم از ایشان آموختم.

شهید دادخدا احمدیوسفی همیشه شیک پوش وخوشبو بود و دررپایان کلاس‌ها دست مبارکش را بر روی سر همه ما می‌کشید و می‌بوسید او عمود خیمه بچه‌های عنبراباد درجبهه جنگ بود.

دادخدا فرمانده مقاومت بسیج عنبرآباد بود و تمام وقت مشغول آموزش‌های نظامی به سربازان و بسیجیان بود او شناخت عجیبی در انواع اموزش‌ها داشت از کلاس آموزش سلاح می‌آمد وارد کلاس‌های قرآنی می‌شد، از کلاس‌های قرانی وارد کلاس‌های هنری می‌شد، از کلاس‌های هنری بدنبال جمع آوری کمک‌های مردمی به جبهه بود.

همگی متحیر از انرژی و توان جسمی و روحی او در انجام این همه کار بودیم و همیشه کلامش این بود که امام را تنها نگذارید که فردای قیامت شرمنده مولایمان امام حسین علیه‌السلام نشویم.

شهید دادخدا احمدیوسفی در اجرای هنر یک هنرمند نامدار بود که بنده و محسن رهرو افتخار بازی در اجرای یک کارهنری درکنار ایشان را داشتیم .

یکروز خبر رسید که از طرف مقامات بلند پایه ایران به دادخدا ماموریت داده شده است که باید بعنوان فرمانده ارشد به بیروت لبنان اعزام گردد و در منطقه قنیطره لبنان در بلندی‌های جولان که ۶کیلومتر تا خاک فلسطین اشغالی فاصله داردبه خدمت نیروهای مقاومت که فرماندهی آن راشهید دکترچمران برعهده داشت مسؤلیت حساسی را برعهده گیرد. ایشان بعد از بازگشت از لبنان به کارخود بعنوان فرمانده گردان احتیاط مشغول شد و سرانجام درنماز ظهر در حالت ایستاده به مقام رفیع شهادت نائل آمد و شهید محراب شد.

و تنها شهیدی که در حین نماز به مقام شهادت رسید سردار شهید دادخدااحمدیوسفی بود.

راوی میگوید درحین برگزاری نماز و فرود بمب‌های خوشه‌ای همه نیروها متواری و زمین گیر شدند اما دادخدا از جایش تکان نخورد و به مانند اسم زیبایش داد خود را از خدا گرفت و سرنماز در حال عبادت بالبخندی مظلومانه به دیدار معبود خود شتافت و به آسمان عشق پرواز کرد.

 

جمع آوری و تنظیم: محمدعلی کشیتی

راویان:دوتن از جانبازان دفاع مقدس و همرزمان سردارشهید دادخدا احمدیوسفی

لینک کوتاه

برچسب ها

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.